[vc_row][vc_column][vc_message message_box_style=”3d” message_box_color=”orange”]با پاسخ دادن به سوالات زیر در قسمت دیدگاه ها در مسابقه مجموعه بزرگ رضوی شرکت کنید.

1- آیه مباهله چگونه مؤید این نکته است که اهل بیت در آیه تطهیر، حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام هستند
2- مباهله به چه معناست؟ آیا در زمان حاضر نیز میشود با مخالفان اسلام مباهله کرد
3- به نظر شما آیا سنت مباهله که دریکی از وقایع تاریخ اسلام به آن اشاره شده است صرفا تعلق به معصومین(ع) دارد و به هیچ وجه غیر معصوم قادر به استفاده از آن نیست؟[/vc_message][vc_column_text]مباهله در ۲۴ ذی‌الحجه در سال نهم هجری اتفاق افتاد. آیه ۶۱ سوره آل عمران معروف به آیه مباهله به آن اشاره دارد. شیعیان معتقدند امام علی(ع) بر اساس آیه مباهله، به منزلۀ نَفْس و جان مبارک پیامبر(ص) است.[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_single_image image=”4502″ img_size=”full” alignment=”center” style=”vc_box_shadow_3d”][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]

منطقه نجران

در نقطه ای مابین حجاز و یمن منطقه‌ای به نام «نجران» قرارگرفته است؛ در آغاز طلوع اسلام، این نقطه، تنها منطقه مسیحى‌نشین در حجاز بود که به عللى از بت‌پرستى دست کشیده و به آئین مسیح گرویده بودند؛ پیامبر اسلام (ص) هم‌زمان با مکاتبه با سران دولت‌های بزرگ و مراکز مذهبى جهان، نامه‌اى به اسقف بزرگ نجران  نوشت و طى آن، ساکنان نجران را به آئین اسلام دعوت کرد.[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]

آیه مبارکه مباهله

«فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکمْ وَ نِساءَنَا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنفُسنَا وَ أَنفُسکُمْ ثُمَّ نَبْتهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَة اللَّهِ عَلى الْکذِبِینَ.» سوره مبارکه آل عمران آیه 61

هرگاه بعد از علمى که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به ستیز برخیزند، به آن‌ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن‌گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_single_image image=”4505″ img_size=”full” alignment=”center” style=”vc_box_shadow_3d”][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text]

اختلاف میان پیامبر و مسیحیان

مباهله میان پیامبر(ص) و مسیحیان نجران اشاره دارد که پس از اختلاف آنها درباره جایگاه حضرت عیسی(ع) رخ داد. مفسران شیعه و بیشتر اهل سنت این آیه را نشانه حقانیت پیامبر اسلام(ص) و فضیلت اهل بیت(ع) شمرده‌اند و مراد از «اَبْناءَنا» (پسرانمان) در این آیه، امام حسن و امام حسین(ع)، و مراد از «نِساءَنا» (زنانمان) فاطمه زهرا(س) و مراد از «اَنْفُسَنا» (جان‌هایمان) را حضرت علی(ع)، دانسته‌اند. گفته شده ذکر این سه واژه با صیغه جمع، در حالی که مصادیق آنها یک یا دو نفر هستند، تازگی ندارد و آیات دیگری در قرآن نیز مشاهده می‌شود که آیه بر اساس شأن نزول، درباره یک نفر بوده، اما از صیغه جمع استفاده شده است؛ مثل آیه ظهار در سوره مجادله.

ماجرای مباهله

پیامبر اعظم(ص) چند نماینده به سوی مسیحیان نجران اعزام کرد و در نامه‌ای خطاب به اسقف ابو حارثة بن علقمه، نماینده رسمی کلیساهای روم، چنین نوشت:
«به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. (این نامه‌ای است) از محمد، پیامبر و رسول خدا به اسقف نجران: خدای ابراهیم، اسحاق و یعقوب  را ستایش می‌کنم و همگان را از پرستش بندگان به پرستش  «خدا» دعوت می‌کنم، شما را فرا می‌خوانم که از ولایت خدا پیروی کنید و از ولایت بندگان خارج شوید. اگر دعوت مرا نمی‌پذیرید، باید به دولت کریمه اسلامی مالیات  بپردازید (تا در امنیت قرار گیرید) ، در غیر این صورت به شما اعلام خطر می‌شود».

واکنش مسیحیان

نمایندگان رسول الله(ص) وارد سرزمین نجران شدند و  نامه پیامبر را تقدیم اسقف کردند. وی نامه واپسین پیامبر رحمت(ص) را با دقت مطالعه کرد و برای تصمیم نهایی، شورایی مرکب از شخصیت‌هایی از «سبأ» از قبایل «مذحج»، «عک»، «حمیر» و «انمار» که دارای سرنوشت مشترک بودند، در معبد بزرگ نجران تشکیل داد.
یکی از افراد شورا، فردی به نام «شرحبیل» بود که نظریه پرداز آنها به حساب می‌آمد. از وی در این خصوص نظرخواهی کردند. وی در پاسخ اسقف اعظم نجران گفت:
من درباره مسائل مذهبی آگاهی چندانی ندارم، ولی ناچارم مطلبی را که می‌دانم، یادآوری کنم: ما بارها از بزرگان مذهبی خود شنیده‌ایم که روزی مقام نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست که «محمد» از نسل اسماعیل و همان پیامبر موعود باشد.
نظریات گوناگون ارائه شد و برخی نظر به مخالفت و مبارزه با پیامبر(ص) دادند. اسقف نجران که فردی موحّد بود و علاوه بر حضرت عیسی(ع) به پیامبر اعظم(ص) نیز ایمان داشت، ولی این مطلب را پنهان می‌کرد، هنگامی که دید می‌خواهند به مدینه بروند و با حضرت محمد(ص) به مشاجره برخیزند، آنان را به خویشتن‌داری فراخواند.
کرز بن سبره حارثی، فرمانده نظامی آنان، از سخنان اسقف اعظم خشمگین شده، به موضع‌گیری برخاست؛ ولی اسقف اعظم با درایت و دوراندیشی آنان را موعظه کرد  و پیشنهاد داد برای تطبیق صفات پیشگویی شده پیامبر اسلام(ص) و رفع ابهام، به کتاب «جامعه» که بشارت‌های پیامبران پیشین در خصوص پیامبر خدا(ص) در آن، مندرج بود، مراجعه کنند. با رجوع به آن کتاب، دریافتند که سخنان اسقف بزرگ درست است.

اعزام هیئت مسیحیان

شورای مسیحیان نجران نظر داد که هیئتی از این جمع انتخاب شوند و برای تحقیق درباره موضوع، به مدینه بروند و از نزدیک با حضرت محمد(ص) آشنا گردند و دلایل نبوت او را بررسی کنند. بدین منظور، هفتاد یا شصت نفر از اشراف و بزرگان «بنی حارث بن کعب»، همراه چهارده نفر[9] از دانشمندان مسیحی که در رأس آنان سه تن از اسقف‌های نجران به نام‌های: ابوحارثة بن علقمه، عبدالمسیح و ایهم بودند، برای دیدن پیامبر(ص) راهی مدینه شدند.
نمایندگان نجران ـ که برای فخرفروشی دارای چهره‌هایی زیبا، لباس‌هایی ابریشمی و انگشترهای طلا و صلیب بر گردن بودند ـ هنگام عصر در مقابل مسجد رسول الله(ص) از مرکب‌های خود پیاده شدند و به صورت منظم وارد آن مکان مقدس شدند و سلام کردند. هنگام ورود به مسجد، وقت اقامه نماز آنان بود. هیئت نجرانی به سوی مشرق مشغول نماز شدند. مسلمانان خواستند از ورود آنان به مسجد و عبادت آنها به سوی مشرق جلوگیری کنند که پیامبر اعظم(ص) مانع آنان شد.
ورود مسیحیان نجران با این وضعیت پوشش، پیامبر(ص) را سخت ناراحت کرد. آنان ناراحتی پیامبر(ص) را احساس کردند و از سبب آن پرسیدند. «عثمان بن عفان» و «عبدالرحمن بن عوف» که سابقه آشنایی با آنان را داشتند، در پاسخ به آنان اظهار داشتندکه حلّ این مشکل به دست علی بن ابی‌طالب است. آنان به امیرمؤمنان(ع) مراجعه کردند و راهنمایی خواستند. امام  علی(ع) به آنان فرمود:
شما باید وضع ظاهری خود را تغییر دهید و ساده و بدون زر و زیور ، به حضور پیامبر اکرم(ص) برسید تا آن حضرت، شما را بپذیرد.
اذن ورود
بدین ترتیب، نمایندگان نجران با لباس‌های ساده و بدون تشریفات، به محضر رسول الله(ص) شرفیاب شدند و سلام کردند. پیامبر(ص) با احترام و حسن خلق جواب آنان را داد. آنها هدایایی را که همراه خود آورده بودند، به پیامبر(ص) تقدیم داشتند و آن حضرت برخی از هدایای آنان را پذیرفت.
تا سه روز، نه پیامبر آنان را به اسلام دعوت کرد و نه آنان از پیامبر اکرم(ص) در این خصوص پرسشی کردند. سفرای نجران دنبال فرصت کافی بودند تا به دقت، پیامبر(ص) و اوصاف وی را که در کتب آسمانی آنان مکتوب بود، بررسی کنند.

دعوت به  اسلام

پس از سه روز، حضرت محمد(ص) آنان را به اسلام دعوت کرد. آنان گفتند: ای ابوالقاسم!  همه‌ نشانی‌هایی را که در کتاب‌های آسمانی درباره پیامبر بعد از  عیسی(ع) آمده است، در تو یافتیم، مگر یک نشانه را که بزرگ‌ترین آنهاست!
حضرت پرسید: چه نشانه‌ای است؟ گفتند: در انجیل چنین آمده است: «او مسیح را تصدیق می‌کند و به او  ایمان دارد». پیامبر(ص) فرمود:
من، او را تصدیق می‌کنم و به او ایمان دارم و گواهی می‌دهم او پیامبری است که از جانب پروردگارش فرستاده شده و بنده‌ای است که سود و زیان و مرگ و زندگی و برانگیختن او به دست خودش نیست.
آنان گفتند: آیا بندگان خدا می‌توانند کارهایی را که او انجام می‌داد، انجام ‌دهند؟ آیا پیامبران قدرت او را داشتند؟ آیا او مردگان را زنده و کورها را بینا نکرد و بیماران مبتلا به پیسی را شفا نداد؟ آیا آنچه را در قلب مردم و خانه‌هایشان ذخیره کرده بودند، به آنان نمی‌گفت؟ آیا کسی جز خدا، یا پسر خدا توان چنین کارهایی را داشت؟
آنان درباره حضرت مسیح(ع) بسیار غلو کردند. حضرت محمد(ص) در جواب آنان فرمود: برادرم عیسی(ع) همان‌گونه که گفتید، بود؛ ولی تمام اینها را با اذن خدای عزوجل انجام می‌داد. او بنده خدا بود و این مطلب برای او ننگ نیست و او نیز از آن ابایی نداشت. او دارای گوشت، خون، مو، استخوان و عصب بود، غذا می‌خورد و تشنه می‌شد. پروردگارش یگانه بر حقی است که هیچ مثل و مانندی ندارد.[/vc_column_text][vc_row_inner][vc_column_inner][vc_single_image image=”4513″ img_size=”full” alignment=”center” style=”vc_box_shadow_3d”][vc_column_text]

پیمان نامه

امیرمؤمنان(ع) به فرمان پیامبر(ص) این پیمان‌نامه را نوشت:
«به نام خداوند مهر پیشه دوست پرور.
این نامه‌ای است از محمد رسول خدا به ملت نجران و حومه آن.
حکم و داوری محمد(ص) درباره تمام املاک و ثروت مردم نجران، این شد که  اهالی نجران هر سال دو هزار دست لباس که قیمت هر یک از چهل درهم بیشتر نباشد، به حکومت اسلامی بپردازند. می‌توانید نیمی از آن را در ماه صفر  و نیم دیگر را در ماه رجب پرداخت کنید و هرگاه از ناحیه یمن جنگ شعله ور گشت، ملت نجران باید به عنوان همکاری با دولت اسلامی، سی زره، سی اسب و سی شتر، به عنوان عاریه مضمونه در اختیار ارتش اسلام بگذارند و پذیرایی نمایندگان پیامبر(ص) در سرزمین نجران به مدت یک ماه به عهده آنان است و هر موقع نماینده‌ای از ناحیه وی به سوی آنان آمد، از او باید پذیرایی کنند. جان و مال و سرزمین‌ها و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول او است، مشروط بر اینکه از همین حالا از هر نوع رباخواری خودداری کنند و در غیر این صورت، ذمّه محمد از آنان بری بوده، تعهدی در برابر آنان نخواهد داشت».
این نامه روی پوست سرخی نوشته شد و دو نفر از یاران پیامبر(ص) به عنوان گواه، زیر آن را امضا کردند و پیامبر(ص) آن را مهر کرد و تحویل هیئت نجران داد.
هنگامی که پیامبر(ص) با اهل بیتش به مسجد بازگشت، جبرئیل نازل شد و گفت: محمد! خدای عزوجل به تو سلام رسانید و فرمود:
هنگامی که بنده من موسی(ع) با دشمن خود، قارون مباهله کرد، قارون، خانواده، ثروت و یارانش در زمین فرو رفتند. به عزت و جلالم سوگند! اگر تو و افراد خانواده‌ات که زیر آن عبا بودند، مباهله می‌کردید، همه طرفداران آنها نابود می‌شدند.
آن گاه پیامبر(ص) به سجده افتاد و صورتش را روی زمین نهاد، سپس برخاست و دست‌هایش را به سوی آسمان بلند کرد و سه بار خدای سبحان را سپاس گفت. از حضرت درباره این سجده پرسیدند. پیامبر(ص) ‌فرمود: «به سبب اینکه خداوند این کرامت را به اهل بیت من ارزانی داشت». آن گاه آنچه را جبرئیل نازل کرده بود، برای آنان نقل کرد.[/vc_column_text][/vc_column_inner][/vc_row_inner][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_btn title=”برای ورود به فروشگاه مجموعه رضوی کلیک کنید” style=”3d” shape=”round” color=”success” size=”lg” align=”center” css_animation=”fadeInUp” link=”url:https%3A%2F%2Fhirzrazavi.ir%2Fshop%2F|target:_blank”][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_btn title=”برای خرید حرز امام جواد کلیک کنید” style=”3d” shape=”round” color=”turquoise” size=”lg” align=”center” css_animation=”fadeIn” link=”url:https%3A%2F%2Fhirzrazavi.ir%2Fproduct%2F%25d8%25ad%25d8%25b1%25d8%25b2-%25da%25a9%25d8%25a8%25db%258c%25d8%25b1-%25d8%25a7%25d9%2585%25d8%25a7%25d9%2585-%25d8%25ac%25d9%2588%25d8%25a7%25d8%25af%2F|target:_blank”][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_message message_box_style=”3d” message_box_color=”orange”]با پاسخ دادن به سوالات زیر در قسمت دیدگاه ها در مسابقه مجموعه بزرگ رضوی شرکت کنید.

1- آیه مباهله چگونه مؤید این نکته است که اهل بیت در آیه تطهیر، حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام هستند
2- مباهله به چه معناست؟ آیا در زمان حاضر نیز میشود با مخالفان اسلام مباهله کرد
3- به نظر شما آیا سنت مباهله که دریکی از وقایع تاریخ اسلام به آن اشاره شده است صرفا تعلق به معصومین(ع) دارد و به هیچ وجه غیر معصوم قادر به استفاده از آن نیست؟[/vc_message][/vc_column][/vc_row]

11 دیدگاه ها

  • جواب سوال ۱ _ هرگاه بعد از علمى که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به ستیز برخیزند، به آن‌ها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن‌گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم
    جواب سوال ۲_ شیعیان معتقدند امام علی(ع) بر اساس آیه مباهله، به منزلۀ نَفْس و جان مبارک پیامبر(ص) است.بله
    جواب سوال ۳_ خیر

  • سلام
    وعرض ادب همیشه هوای محرومین روداشته باشیم
    خداونددرعوض چندین برار بهمون میده

  • 1. زیرا مفسران شیعه و بیشتر اهل سنت این آیه را نشانه حقانیت پیامبر اسلام(ص) و فضیلت اهل بیت(ع) شمرده‌اند و مراد از «اَبْناءَنا» (پسرانمان) در این آیه، امام حسن و امام حسین(ع)، و مراد از «نِساءَنا» (زنانمان) فاطمه زهرا(س) و مراد از «اَنْفُسَنا» (جان‌هایمان) را حضرت علی(ع)، دانسته‌اند.
    ۲. مباهله یعنی لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم ، بله میشود
    ۳. به نظر من خیر ، نظر شخصی من اینه که غیر معصوم هم میتونه مباهله کنه ولی اطلاعات کافی ندارم و فقط دارم نظرمو میگم

  • بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود، آن‌گاه مباهله کنیم
    در این آیه از پیغمبر خواسته شده برای مباهله حسنین و خانم فاطمه زهرا را را دونبال خود ببرد و منظور از نفوس حضرت علی هست
    مباهله با معنای این هست دو گروه یا دو شخص سر موضوعی با هم صحبت یا رایزنی کنند به مخالفان در حال حاضر بله میشه مباهله کرد
    مباهله به نظر من اگر علمی داشته باشیم که بتوانم ثابت کنیم شامل همه میشود

  • ۱.مفسران شیعه از کلمه های حاضر در آیه (ابناءنا) پسرانمان امام حسن و امام حسین علیه السلام و (نساءنا) زنانمان حضرت زهرا سلام الله علیها و (انفساءنا)جانهایمان حضرت علی علیه السلام و کلمات جمع هست ولی به شخص اشاره میکند
    ۲.لعن و نفرین بین دو نفر برای اثبات حقانیت .بله میشود
    ۳.خیر در مباهله میشود برای اثبات حقانیت دینی بین اشخاص انجام شود

  • سوال 1
    جواب.
    آیه مباهله نشانه حقانیت پیامبر وفضیلت اهل بیت شمرده اند.ومراد ازآنان نا(پسران)امام حسین وامام حسن.ومراداز(بسائنا)زنانما حصرت فاطمه(ص)ومرادازانفسنا(جانهایمان)حضرت علی علیه السلام
    جواب سوال 2.
    یعنی نفرین کردن یکدیگر
    درخواست لعن ونفرین الهی

    هرفردباایمان با تاسی به نخستین پیشوای اسلاممیتواند درراه اثبات حقیقی ازحقایق اسلام
    با مخالف زمان خود واردمباهله شود
    جواب سوال سه
    بله می‌تواند برای اثبات حقانیت

  • سلام ارادت
    2.مُباهله یعنی نفرین کردن یکدیگر. وقتى افرادى درباره یک مسأله مهم دینى گفتگو کنند و استدلالات منطقى آنها سودى نداشته باشد، در یک جا جمع شده و به درگاه خدا تضرع مى‌کنند و از او مى‌خواهند که دروغگو را رسوا ساخته و مجازات کند، گفته می‌شود که مباهله صورت گرفته است.
    1.مراد از «اَبْناءَنا» (پسرانمان) در این آیه، حسن و حسین(ع)، و مراد از «نِساءَنا» (زنانمان) فاطمه زهرا(س) و مراد از «اَنْفُسَنا» (جان‌هایمان) را حضرت علی(ع)، دانسته‌اند. گفته شده ذکر این سه واژه با صیغه جمع، در حالی که مصادیق آنها یک یا دو نفر هستند، تازگی ندارد و آیات دیگری در قرآن نیز مشاهده می‌شود که آیه بر اساس شأن نزول، درباره یک نفر بوده، اما از صیغه جمع استفاده شده است؛ مثل آیه ظهار در سوره مجادله.
    3.خیر همه انسان می تواند از این سنت استفاده کنندکنند
    آیه مباهله و آیات قبل از آن در پاسخ به مسیحیان نجران نازل شد. گروهی از مسیحیان همراه با بزرگان خود برای گفتگو با پیامبر اسلام(ص) درباره ادعای رسالت وی به مدینه آمدند. پیامبر پس از معرفی خویش، درباره حضرت عیسی(ع) فرمود که او بنده‏‌ای از بندگان خداست. آنها نپذیرفتند و متولد شدن عیسی(ع) بدون پدر را دلیل بر الوهیت او دانستند و پس از آن آیه ۵۹ سوره آل‌عمران در رد سخن آنها نازل شد که «مَثَل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید».

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *